-
بعد از مدت ها سلام
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 15:22
امشب هوس یار به سر دارم و از او خبری نیست . هر چند بهار است ولی بی دل و دلبر ثمری نیست. فردا که روم من به سراغش به کجا سر بگذارم افسوس که از آن آغوش گرم وسر زلفش خبری نیست . چند است هوای رخ دلبر به دل افتاد خدایا اما چه رخی کز غم دوریش برایم بصری نیست . به هوای رخ دلدار دلم را پر شادی کنمو راه پر از گل اما چه کنم کاین...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 دی 1386 17:18
و این آغاز بیگانگی من با خودم است نوشتن اولین نشانه بیگانگی من با کسی است که از کودکی تمام روز با من بوده است و شب که از نیمه گذشت یواش یواش از دیوار واقعیت ها میپرم بدون اینکه به خودم بگویم راستش را بگویم هر وقت به خودم گفتم به من گفت این خیال پردازی ها ماله یک کودک دو ساله است شاید او راست بگوید و من اشتباه میکنم...
-
عاشقونه
چهارشنبه 5 دی 1386 08:42
لب دریا رو به موجا روی نیمکت تک و تنها توی رویا با خیالت زندگی رو زنده هستم لب دریا عین موجا باز به یادت می خروشم تا بدونی خیلی وقته اینجا منتظر نشستم ********************************************************** لحظه خداحافظی به سینه ام فشردمت اشک من جاری شدو دست خدا سپردمت دل من راضی نبود به این جدایی نازنین عزیزم منو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 آبان 1386 14:26
ادمک اخر دنیاست بخند ادمک مرگ همینجاست بخند ان خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند دستخطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند فکرکن فکرتو ارزشمند است کر کن گریه چه زیباست بخند راستی انچه به یادت دادیم پرزدن نیست که درجاست بخند ادمک نغمه اغاز نخوان به خدا آخر دنیاست بخند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 آبان 1386 16:20
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبِِِِزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟...
-
دل گرفته
یکشنبه 6 آبان 1386 17:04
امروز بدجوری دلم گرفته امروز همش قاطی کرده بودم و اصلا حال و حوصله هیچ کس و هیچ چیزی و ندارم از وقتی از بیرون اومدم تمام مدت دارم دور خودم می چرخم ام نمی دونم باید چی کار کنم یکی کمکم کنه دل گرفته بازم داره گریم کی گیره دلم داره به یادت نفس نفس می میره فردا هم کلی کار دارم ولی تا حالابه هیچ کدومشون نرسیدم و حالا هم...
-
رفتی
دوشنبه 30 مهر 1386 06:45
از کدوم روز، از کدوم شب، از کدوم قلـّه رسیدی؟ که با اعجاز ِ حضورت، من ُ از نو آفریدی! بی تو روشن بودم اما، مثل ِ فانوس توی آفتاب! سست ُ خالی مثل ِ نقش ِ سایه یی افتاده بر آب! تو شروعی تازه بودی، روزنی رو به ترانه! فصل ِ آغاز ِ ظهور ِ واژه های عاشقانه!....... از کدوم باغ، از کدوم شهر، از کدوم جاده رسیدی؟ که با گوشه ی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 مهر 1386 07:03
-
یه عالمه تنهایی
یکشنبه 22 مهر 1386 17:58
-
دوست
پنجشنبه 19 مهر 1386 07:29
دوست خوب گاهی اوقات در زندگی به یک دوست برمی خورید. کسی که زندگیتان را تغییر می دهد و بخشی از شما می شود. کسی که شما را می خنداند آنقدر که نتوانید ازخنده باز بایستید. کسی که به شما بباوراند واقعا در دنیا خوبی وجود دارد. کسی که شما را متقاعدمی سازد درقفل شده ای در انتظارتان است. که تنها شما می توانید آن راباز کنید ....
-
به خاطر عشق
یکشنبه 15 مهر 1386 15:17
-
ابرو بادو خورشید
یکشنبه 8 مهر 1386 17:58
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 مهر 1386 21:39
غربت آن نیست که تنها باشی فارغ از فتنه ی فردا باشی غربت آن است که چون قطره ی آب در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی دوستتون دارم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 مهر 1386 13:31
باران که می اید تومیایی باران گل باران نیلوفر باران مهرو ماه و ایینه باران شعروشبنم و شبدر باران که می اید تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و اشتی لبریز با ابرو اب و اسمان جاری غم می گریزد غصه می سوزد شب می گدازد سایه می میرد تا عطر اهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می میرد ازلحظه های تشنه ی دیدار تا روزهای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مهر 1386 13:54
این عکس کلاردشت استان مازندرانه (عکس پایینی هم تلکابین نمک ابروده)
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 مهر 1386 16:23
ترسم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 شهریور 1386 09:26
اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم . من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی . ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم و فقط یه خورده سیب خوردم . تو هم از غصه دور خودت پیله بستی ... حالا دومین باره که عاشقت شدم ولی حالا من هنوز یه کرم سیبم و تو یه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 شهریور 1386 13:12
تازگی ها نقش دختری در خوابهایم تکرار می شود ... خوابهای بی حوصله خوابهای دلشوره و اضطراب خوابهای فرار ... دختری که عجیب شکل توست با همان چشمان وسوسه انگیز و صمیمی ... و باز وسوسه ام می کند وسوسه غرق شدن ... دنیا را چه دیدی شاید اگر این بار در خوابم آید باز با همین چشمان مغرور غرق چشمان صمیمیش شدم شاید در وسوسه هایش...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 شهریور 1386 13:11
مطلب زیر در مورد سیر تاریخیه مهریه ونتایج اونه .ببینین..... عصر شکار: 20 کیلو گوشت دایناسور، 40 کیلو گوشت اژدها. نتیجه: دایناسورها منقرض شدند عصر کشاورزی: 24 دست تبر سنگی، 24 دست تیغه و داس جنگی. نتیجه: افزایش قتل به دلیل دم دست بودن داس برای خانوم ها عصر فلز: 70 ورقه مسی، 50 تا خنجر مفرغی و سرگرز آهنی. نتیجه: افزایش...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 شهریور 1386 12:57
قسم به اون نگاه مهربونت من تا ابد تو عاشقی باهاتم تو راه عشق کم نمی آرم هرگز یه عمریه خاطر خواه چشاتم ************************** قربون اون چشمای ناز و زیبات که خوابو هر شب از چشام گرفته دل نگرونم بشنوم یه روزی که معشوقم با یه غریبه رفته ************************** ازمن رو بر نگردون ای زیبا رو که تو خدامی تو رو می پرستم...
-
اس ام اس
یکشنبه 25 شهریور 1386 10:00
دوست داری بگم میخواهم هر روز صبح با صدات بیدار شم بعد بگم با ساعتم بودم ؟ دوست داری بگم چرا رفتی بعد بفهمی با برق بودم ؟ دوست داری بگم هر جا باشی پیدات میکنم بعد بفهمی با دسته کلیدم بودم ؟ دوست داری بگم دوست دارم بعد فکر کنی ... نه دیگه – این دفعه با خودت بودم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 شهریور 1386 09:58
درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابینمی دانی چقدر افسرده ام و چسان آرزوی نیستی میکنم.
-
قلب
سهشنبه 20 شهریور 1386 16:52
کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 شهریور 1386 16:51
یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی ! راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 شهریور 1386 16:50
گفتم تو شیرین منی گفتی تو فرهادی مگر؟ گفتم خرابت میشوم گفتی تو آبادی مگر؟ گفتم ندادی دل به من گفتی تو جان دادی مگر؟ گفتم ز کویت میروم گفتی تو آزادی مگر؟ گفتم فراموشم مکن گفتی تودر یادی مگر؟ گفتم خموشم سالها گفتی تو فریادی مگر؟ گفتم که بر بادم مده گفتی نه بر بادی مگر؟
-
نامه
سهشنبه 20 شهریور 1386 15:57
نمی دانی چقدر افسرده ام و چسان آرزوی نیستی میکنم. تابستانهای زیبا بی تو برای من چون چراغ بی نور است ... حالا دیگر بازوان خود را فروبسته ام زیرا که نتوانستم تو را در این بازوانم بفشارم. امروز اگر دست به دل من زنی مثل این است که دست به گوری خاموش زده باشی. برایم نامه منویس!بگذار من و تو جز مرگ دل خبری به هم ندهیم. اگر...
-
مشخصات یه پسر خوب
دوشنبه 19 شهریور 1386 17:33
یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد....... یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود"مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد".......... یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره.......... یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش........ پسر خوب پشت چراغ قرمز...
-
خواص ازدواج برلی اقایان
دوشنبه 19 شهریور 1386 17:05
» خواص ازدواج برای آقایان ! هم جدی بگیرید، هم نگیرید! _ قبل از ازدواج خوابیدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بیدار شدن زودتر از خورشید. نتیجهگیری اخلاقی: سحرخیز شدن _ قبل از ازدواج رفتن به سفر بیاجازه، بعد از ازدواج رفتن به حیاط بااجازه. نتیجهگیری اخلاقی: کسب اعتبار _ قبل از ازدواج خوردن بهترین غذاها بیمنت، بعد از...
-
اس ام اس
دوشنبه 19 شهریور 1386 17:02
سهراب ،گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت ! رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را ،نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید .فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده همیشه دوست داشتم ابر باشم چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 شهریور 1386 16:56
بوسه به دستات ... قصد رفتن داری انگار عزیزم خدا به همرات لحظه ی آخر عشقه عشق من فدای چشمات قبل رفتن آخرین بار بوسه می زنم به دستات نمی ره از یادم هرگز تصویر قشنگ اشکات می ری ومی شکنه قلبم تو با این دل بد تا کردی گفتی منتظر نمونم چون دیگه بر نمی گردی عشق که این چیزا حالیش نیست تورو می خوام هر جا باشی من دلم نازکه زود...