نغمه های دلتنگی

دلم هوای تو دارد دلم هوای تو دارد ونیستی که ببینی زمان صدای تو دارد

نغمه های دلتنگی

دلم هوای تو دارد دلم هوای تو دارد ونیستی که ببینی زمان صدای تو دارد

اولین باری که عاشقت شدم یادته ؟

 

 

 

من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم .

 

 

 

من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم

 

 

 

و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی .

 

 

 

ولی نمی دونم چی شد که من طاقت نیاوردم

 

 

 

و فقط یه خورده سیب خوردم .

 

 

 

تو هم از غصه دور خودت پیله بستی  ...

 

 

 

حالا دومین باره که عاشقت شدم

 

 

 

ولی حالا من هنوز یه کرم سیبم

 

 

 

و تو یه پروانه خوشگل

 

 

 

تو پر زدی و رفتی

 

 

 

و من موندم

 

 

 

و سیبایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده .

 

 

 

 از هر چی سیبه منتنفرم

 

قسم به اون نگاه مهربونت                    من تا ابد تو عاشقی باهاتم

 

تو راه عشق کم نمی آرم هرگز             یه عمریه خاطر خواه چشاتم

 

     **************************

 

قربون اون چشمای ناز و زیبات            که خوابو هر شب از چشام گرفته

 

دل نگرونم بشنوم یه روزی                 که معشوقم با یه غریبه رفته

 

     **************************

 

ازمن رو بر نگردون ای زیبا رو          که تو خدامی تو رو می پرستم

 

وقتی کنارمی تو رویای شب                جون می گیره با تو دل شکستم

 

     ************************

 

اگه یه روز زل نزنی تو چشمام            دنیا خراب می شه یه هو رو سرم

 

تا روزی که مال منه نگاهت               دل نمی دم به هیچ کسی ، دلبرم

 

     **************************

 

تا آخرین لحظه ی مرگم قسم               تار نمی شه تصویر چشمات واسم

 

این دل دیگه خراب عشقت شده            نا مهربون ،مهربون باش با دلم

 

قلب

کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی !

راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟

گفتم تو شیرین منی

 

گفتی تو فرهادی مگر؟

 

 

گفتم خرابت میشوم

 

گفتی تو آبادی مگر؟

 

 

 

گفتم ندادی دل به من

 

گفتی تو جان دادی مگر؟

 

 

 

گفتم ز کویت میروم

 

گفتی تو آزادی مگر؟

 

 

 

گفتم فراموشم مکن

 

گفتی تودر یادی مگر؟

 

 

 

گفتم خموشم سالها

 

گفتی تو فریادی مگر؟

 

 

 

گفتم که بر بادم مده

 

گفتی نه بر بادی مگر؟

نامه

نمی دانی چقدر افسرده ام و چسان آرزوی نیستی میکنم.

تابستانهای زیبا بی تو برای من چون چراغ بی نور است ...

حالا دیگر بازوان خود را فروبسته ام زیرا که نتوانستم تو را در این بازوانم بفشارم.

امروز اگر دست به دل من زنی مثل این است که دست به گوری خاموش زده باشی.

برایم نامه منویس!بگذار من و تو جز مرگ دل خبری به هم ندهیم.

اگر بخواهی بدانی که چقدر دوستت داشتم از خدا وخودت بپرس!

برایم نامه منویس!من از نامه تو می ترسم ... از حافظه خودم نیز می ترسم.

زیرا یاد تو! یاد صدای تو چنان در دلم مانده است که گاه وبیگاه آوای تورا در کنار خودم می شنوم.

برای خدا آب زلال را به تشنه ای که حق نوشیدن آنرا ندارد نشان مده!

برایم نامه منویس! ...

رسم عاشقی

لیلی زیر درخت انار نشست

درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ.

گلها انار شد داغ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت

دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمی شدند.

انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.

خون انار روی دست لیلی چکید.

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید

خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد

عکس

هنوز این عکس قدیمی حرفای نگفته داره 
   عکس تو پیشمه ، هیچ وقت منو تنها نمیذاره

 وقتی عکستو می بینم ، خاطراتت زنده میشه

   خیلی وقته رفتی اما زنده ای برام همیشه

 یادته می گفتی دنیا ، پره از گرگ درنده

   یادته می گفتی  باید همیشه باشم برنده

 تا زمانی که تو بودی ، دنیا رنگ بچگی داشت

   دستای گرم تو انگار ، تو شبام ستاره می کاشت 

 حالا تو رفتی و موندم تو این آشفته بازار

   خیالت آسوده باشه ، نمیدم هیچکی رو آزار

 قاب عکست مثه آینه روبه رومه هر جا باشم

   واسه مردن ،صادقانه روز و شب غرق تلاشم